من بهت حق میدم ، من حالتو میفهمم
نبض احساستو میگیرمو حالت خوش نیست
این دفعه نیت من خیره تو فالت خوش نیست »
مثل آن مسجد بین راهی،تنهایم. هر کس هم می آید مسافراست، می شکند،هم نمازش را هم دلم را !
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
مرا می یابی!!!!
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
همیشه باید کسی باشد
تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد
باید کسی باشد … …
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد ...
کسی باشد که اگر بهانهگیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران
برایِ بوسیدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است
همیشه باید کسی باشد همیشه
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
امروز دوباره شروع كرده ام ..
جور دیگری نه انطور که اسمان می پندارد و رمین فکر میکند
جور دیگری به رنگ ارغوان چشمهایم
می خواهم از نو ساختن را خوب بیاموزم
تا هر وقت شیشه دلتنگی هایم از لب طاقچه عادت افتاد
بندزن خوبی باشم ...
گرد و غبار روزگارش را بتکانم ...
می خواهم اسمان را یکجا جمع کنم تا در اغوش باد ... گرد و غبار روزگارش را بتکانم
می خواهم شروعم را به پایان ببخشم
امروز را جور دیگری اغاز کنم ...
با دستهایی که از هیچ لبریز است ....
و پاهایی که زمین را ارام در اغوش گرفته است همانطور لرزان و بی پناه
امروز میخواهم جعبه حسرت هایم را باز کنم ...
تا شاید نگاه دخترکی که از شیشه شک هایش ...
عروسک خاک خورده مردم را پاک می بیند
دل خوش شود ..
می خواهم دنیا رو مچاله کنم تا شاید گوشه های زبر و زخمی اش خوب نمایان شود
می خواهم خواستن را صرف کنم ...
امروز جور دیگری را شروع کرده ام ...
می خواهم قلمم را سیراب کنم تا دیگر بهانه نوشتن نگیرد ...
امروز از صبح می خندم تا جای خالی خنده هایی که ۲۱ سال ...
غم ها به غارت برده بودند پر شوی
می خواهم سکوت شب را بشکنم و فریاد بزنم
کاش بتوانم ...
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری؟ بگی آروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری؟ خدا جون میگن تو خوبی مثل مادرا میمونی اگه راست میگن ببینم عشق من کجاست؟میدونی؟ خدا جون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟ من میخوام که زود بمیرم آخه سخته زنده موندن من که تقصیری نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟ خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته زنده موندن یا مردن من واسه اون فرقی نداره اون میخواد که من نباشم باشه اشکالی نداره خدا جون میخوام بمیرم تا بشم راحته راحت اما عمر اون زیاد شه... حتی واسه ی یه ساعت
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
گنجشک میخندید به اینکه چرا هرروز بی هیچ پولی برایش دانه میپاشم!من میگریستم به اینکه حتی اوهم محبت مرا از سادگی ام می پنداشت.!
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^